نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
..........
|
چهارشنبه 87 مرداد 30 ساعت 12:6 عصر |
دست هایی که یاری می رسانند مقــدس تر از دست هایی هستند که دانه های تسبیح را می گردانند!
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
بخون.......
|
چهارشنبه 87 مرداد 30 ساعت 12:5 عصر |
تو همه جای دنیا پسرها و دخترها در روز نیم ساعت با هم هستند و بیست و سه ساعت و نیم دیگه رو به کارهای عادی زندگی خودشون مشغولن(خوردن...خوابیدن...مطالعه...درس خوندن...کار کردن و...) اما تو ایران دخترها و پسرها بیست و سه ساعت و نیم به این فکر می کنن که چطوری میشه نیم ساعت با هم باشن!!!
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
میدونی........
|
چهارشنبه 87 مرداد 30 ساعت 12:5 عصر |
چهار نفر بودند. اسمشان:همه کس، یک کسی، هرکسی، هیچ کس. کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند. هرکسی می توانست این کار را بکند،اما هیچ کس این کار را نکرد. یک کسی عصبانی شد، چرا که این کار، کار همه کس بود، اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد. سرانجام داستان این طوری تمام شد که هرکسی یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس اون کارو نکرد...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
نویسنده مطالب زیر: اسماعیل منیری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|